بچه توخس

Bache TokhS

بچه توخس

Bache TokhS

تقسیم بندی آقایون و خانمها

مردها کلا به سه گروه اصلی تقسیم میشن:‌


گروه اول مردهائی هستند که دوست دارن خودشون رو بدبخت کنند! این دسته از مردان میرن زن میگیرن!و بعد از مدتی ذلیل میشن.
گروه دوم مردهائی هستند که دوست ندارن خودشونو بدبخت کنن، ولی تا چشم باز میکنن میبینن سه، چهار تا بچه مردم رو بدبخت کرده‌اند! این گروه میرن کشیش کلیساهای کاتولیک میشن!
آخرین گروه هم مردانی هستند که میرن زن میگیرن، بعدش باز هم میرن زن میگیرن، اونوقت میرن یه زن دیگه هم میگیرن و یه دو جین هم صیغه میکنن!
 

و اما زنها کلا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن:‌
 

گروه اول زنهائی هستند که مردها رو بدبخت میکنن!
گروه دوم زنهائی هستند که اشک مردها رو در میارن!
گروه سوم زنهائی هستند که جون مردها رو به لبشون میرسونن!
گروه چهارم زنهائی هستند که کاری میکنن مردها روزی 18 بار (‌میانگین!)‌ آرزوی مرگ کنن!
گروه پنجم زنهائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستند (‌ولی هستند!!)

یکی بود،یکی نبود

 
 
 
یکی بود ، یکی نبود، زیر گنبد کبود
شکایت از دلم دارم ، متهم به عاشقی

!
دلی که پرکشید ورفت ، اما هنوز تو عاشقی؟
!!!این دل زندونیه من مجرم بند اوله
!!!چی بگم؟از کجا بگم؟فقط شکایت و گله

یکی بود ، یکی نبود،زیر گنبد کبود
...هیچ کسی همدم دل تنها و بی کسم نبود
سفرت درد کمی نیست ، واسه ی دلم میدونی

 
!!!راستی باورم نمیشه تو میری و نمیمونی
ریشه بستی تووو تمومه لحظه های بیقراری
دلت از سنگه که میخوای دلمو تنها بذاری
توو آخرین نگاه تو من دیگه پیدا نبودم
کی جای من بود توو چشات ، هیچوقت اینو نفهمیدم

 
نذار که بین من و تو ، هرچی بوده خاطره شه
تو بری و من بمونم ، قصه ی ما تموم بشه
یه عهدی بود میونمون ، اما حالا یه خاطره ست
از تو فقط مونده برام یه خاطره همین و بس

 
خودت نگفتی که میری ، اما نگات رفتنی بود
هرچی گفتم که نرو ، بهونه هات تکراری بود

هرجا میرم یاده چشمات ، توو قاب چشمایه منه
صدات میاد اما خودت ، نیستی...دلم پر از غمه

 
تو دیگه دلت اینجا نیست، یادت ولی پیش منه
تو نیستی و ، شب گریه هات کار منه

نذار که دیوونه بشم، نذار از عشقت بسوزم
بارون چشمام میباره از دوری تو هنوزم
 
اگه صدامو میشنوی بدون یکی دوست داره
یکی که چشماش ابریه، نیستی و بارون میباره

اگه صدامو میشنوی، بدون یکی منتظره
یکی برای دیدنت نشسته پشت پنجره
یکی بود ، یکی نبود،زیر گنبد کبود
...هیچ کسی همدم دل تنها و بی کسم نبود...

بدون شرح

دانشجو می میرد، ذلت نمی پذیرد
فلسطینو رها کن، فکری به حال ما کن
پلیس به این بی غیرتی، هرگز ندیده ملتی
توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد به مادرم بگویید دیگر پسر ندارد
محمود احمدی نژاد حامی تبعیض و فساد
حکومت زور نمی خوایم پلیس مزدور نمی خوایم

مدیر جدید

خوب ۱ مدیر جدید آوردم خودش ۱ پست میزنه باهاش آشنا بشین یواش یواش وبلاگ قوی میکنم

قالب جدید

خوب دوشتان نظرتون در باره قالب جدید چیه

معرفی نامه

...همه‌ی ما می‌دانیم و بر این موضوع واقفیم که «دختر وپسر ندارد، مهم این است که بچّه آدم باشد!» پس ما هم با بی طرفی کامل به مقایسه‌ی انواع و اقسام این موجود مهم می‌پردازیم:

1. پیش از دبستان:
دختر و پسر: در این مقطع دختر و پسر فرقی ندارند و بچّه باید سالم باشد. درچنین مقطعی، نوزاد و پس از آن کودک، با اساسی‌ترین و حیاتی‌ترین پرسش‌های زندگی‌اش آشنا می‌شود؛ پرسش‌هایی مانند «بگو مامان» ، «آهان! گفتی بابا درسته عزیزم؟!»،‌ «تو واسه چی اوّل گفتی بابا گل من؟!!‌“ و کم کم پرسش‌هایی مثل «بگو ببینم، مامانو چند تا دوست داری؟»، «بابا رو چی؟ عمّه رو؟! خاله، عمو... دایی... و... ؟!»، «بزرگ شدی می‌خوای چی کاره بشی؟» (حالا بگذریم که این بچّه تمام سعی‌اش را بکار بگیرد، حداکثر شش سال و نیم تمام دارد‌‌‌‌‌ و چه می‌داند اصلا ً بزرگ شدی یعنی تقریبا چقدر شدی؟!)
علایق: ... (عذر می‌خواهم مزاحم می‌شوم ولی اگر شما یادتان هست در شش‌ماهگی به چه چیزی علاقه داشتید ما را هم خبر کنید!)
مشاغل مورد علاقه: ؟!

2.‌ دبستان:
دختر و پسر: در این حالت هم دختر و پسر فرقی ندارد و مهم این است که بچّه... ببخشید کودک با مدرسه ارتباط برقرار کند. در این مقطع کودک با پرسش‌هایی نظیر «مدرسه رو دوست داری؟ چند تا؟»، «خانم معلّم رو چی؟» ، «چند تا بیست گرفتی؟»، «چرا بیست گرفتی؟»‏‏، «چرا چند تا بیست گرفتی؟!!» و... مواجه است.
علایق: مامان و بابا، خانم معلّم، مدرسه، درس، ریاضی( ؟! ).
مشاغل مورد علاقه: خلبانی، پزشکی (یک همچین چیزهایی).

3. دبیرستان:
دختر: در چنین مقطعی، دخترها تبدیل می‌شوند به یک جور «من دیگه بزرگ شده‌ام مکرّر. ترکیبی از عکس، پوستر، کامپیوتر، دکّه‌ی روزنامه‌فروشی، و «یه کمی هم درس بخون». پرسش‌های مهمی که با آن مواجه می‌شوند عبارتست از: «تو چرا اُفت تحصیلی پیدا کردی؟!»، «تو چرا تازگی‌ها این قدر جلوی آیینه‌ای؟!»، «گوشی تلفن کو؟!!»
علایق: آشنایی با انواع و اقسام دوستان، دلتنگی برای انواع و اقسام دوستان(!)، انواع چت روم، CD، گوشی تلفن، موسیقی و...
مشاغل مورد علاقه: بازیگری، نوازندگی و حالا شاید پزشکی!

پسر: ترکیبی از «تو دیگه مرد شدی»، «پسرم بزرگ شده»، «آخه پسر تو کی می‌خوای بزرگ بشی؟»، «پسرم، می‌خوای در آینده‌ی نزدیک بزرگ بشی یا آینده‌ی دور؟!» افه، رو کم کنی، فوتبال، فوتبال، فوتبال، تریپ رفیق‌بازی و معرفت و اینا.
علایق: رفیق، فوتبال، منچستر، یوونتوس، بایرن (البته از سایر تیم‌های از قلم افتاده معذرت!)، ایضا ً موارد بالا.
مشاغل مورد علاقه: بازیگری، خوانندگی، شغل نان و آبدار... همان شغل نان و آبدار.

4. پیش‌دانشگاهی:
دختر و پسر فرقی ندارند، اغلب در این مقطع هر دو گروه شکل اضطراب می‌شوند. یک چیزی در مایه‌های «گنجشکِ نگران ِ آینده و در عین حال عصبی!» همچنین در دو حالت عزیزان حال خود را درک نمی‌کنند: یکی زمانی که درس‌ها زیاد است، وقت هم که کم است، پس دوستان حال عصب دارند؛ دیگر زمانی که درگیرند، چون درس‌ها را مطالعه نموده‌اند ولی می‌ترسند فراموششان شود! ترکیبی از کتاب، جزوه، تست، کنکور، زندگی، درس، درس = همه‌ی بقیه‌ی زندگی و مانند اینها.
علایق: یادگیری روش‌های تست زدن در سه سوت دو سوت و نیم و کمتر، دانشگاه و اینا...
مشاغل مورد علاقه:
دختر: پزشکی، مهندسی، «هر چی قبول بشم»، «وای خدا نکنه قبول نشم!»
پسر: مبارزه با سربازی!، مهندسی، پزشکی و...

5. دانشگاه:
دختر و پسر: ترکیبی از جزوه، «عطر گل‌های بهاری»، «عشقمون کاشکی همین جوری بمونه!» و... پرسش‌های متداول: «عشق یعنی چه؟!!»، «کلاس تشکیل نمی‌شه؟»، «عشق یا ثروت، مسئله کدام است؟»، « ‌(با نازخوانده شود لطفا) فعلا می‌خوام درسمو ادامه بدم (آره دیگه؟!)»
علایق:
دختر: بوفه‌ی دانشکده، ردیف جلوی کلاس، دو در نمودن کلاس و...
پسر: علایق : ایضا ً بوفه ، ردیف آخر کلاس ، ایضا ً دو دَر نمودن کلاس...

مشاغل مورد علاقه:
دختر: شغل پر درآمد، شغل HIGH CLASS و...
پسر: شغل مناسب و پر درآمد... شغل مناسب... شغل.

گلایه

چه معرفتی دارین میاین وبلاگ میبینین بعد نظر نمیدین واقعا که

فاصله

روزی هزار بار بر صفحه
دل بنویس:میان بود و
نبودش تنها یک حرف
فاصله است!به همین
سادگی! و من.... روز و شب
جریمه سنگین رفتنت را
پرداختم! و جز دل که
روزی هزار بار خراش
افتاد، کسی نفهمید که
از ب،  بودنت ،تا نون
نبودت فاصله تا بی
نهایت بود