ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وقتی در اسانسور بسته میشه با صدای بلند بگین :نترسین.. نگران نباشین ..لازم نیست خونواده هاتون رو خبر کنین چند لحظه دیگه در باز میشه
وقتی از آسانسور پیاده میشین دگمه همه طبقات رو بزنین...مخصوصا اگه یه عده هنوز تو آسانسور هستن
یه دوست خیالی تون رو جوری که انگار همراه شما هست به همه معرفی کنین و شروع کنین الکی باهاش حرف زدن
رو به دیوار آسانسور در حالی که پشت تون به همه هست بایستین...اگه شما نفر اولی باشید که سوار شدین به احتمال زیاد بقیه هم همین کارو میکنن
یه دفه بگین : ای وای ..نه .. بارون گرفت... بعدش چترتون رو باز کنین
از همه آدرس ای- میلشون رو بپرسین و بعد آدرس هاشون رو مسخره کنین
توی یه دستمال فین کنین سپس به بقیه نشون بدین
در کیفنون رو باز کنین و انگار یکی اون تو هست یواش بگین ..هوای کافی داری؟؟؟
هر کسی که وارد میشه باهاش دست بدین و یه سلام علیک حسابی بکنین و بگین میتو نه شما رو جنا ب تیمسار صدا کنه
هر از چند گاهی صدای گربه در بیارین
به یکی از مسافر ها خیره بشین بعد یه دفعه بگین ..ا وه تو که یکی از اون هایی...بعد تا میتونین ازش فاصله بگیرین
یه عروسک خیمه شب بازی دستتون بکنین و با بقبه مسافر ها از طرف اون حرف بزنین
هر طبفه که میرسین ..صدای دینگ در بیارین..بعد به یکی از مسافر ها بگین نوبت تو هست ...خدا بیامرزتت
یه صندلی (تا شو) با خودتون بیارین یه دوربین با خودتون بیارین و از بقیه مسافر ها عکس بگیرین
البته اگه دیدین همون پایین تحویلتون دادن به بیمارستان از ما به دل نگیرین
وبلاگ من چقدر آموزندس
الهی!!
خب چرا دنباله مدیرای خوبو با جذبه نمی گردید که قدرت نوشتنشون هم بالا باشه؟
تازه
من اصلا هیچوقت حس آپدیت کردن نداشتمو ندارم فقط گاهی وقتا می خوام حرف بزنم ولی حیف که کسی نیست که باهاش حرف بزنم اونم گوش بده .ناچارم بنویسم.