بچه توخس

Bache TokhS

بچه توخس

Bache TokhS

معرفی نامه

...همه‌ی ما می‌دانیم و بر این موضوع واقفیم که «دختر وپسر ندارد، مهم این است که بچّه آدم باشد!» پس ما هم با بی طرفی کامل به مقایسه‌ی انواع و اقسام این موجود مهم می‌پردازیم:

1. پیش از دبستان:
دختر و پسر: در این مقطع دختر و پسر فرقی ندارند و بچّه باید سالم باشد. درچنین مقطعی، نوزاد و پس از آن کودک، با اساسی‌ترین و حیاتی‌ترین پرسش‌های زندگی‌اش آشنا می‌شود؛ پرسش‌هایی مانند «بگو مامان» ، «آهان! گفتی بابا درسته عزیزم؟!»،‌ «تو واسه چی اوّل گفتی بابا گل من؟!!‌“ و کم کم پرسش‌هایی مثل «بگو ببینم، مامانو چند تا دوست داری؟»، «بابا رو چی؟ عمّه رو؟! خاله، عمو... دایی... و... ؟!»، «بزرگ شدی می‌خوای چی کاره بشی؟» (حالا بگذریم که این بچّه تمام سعی‌اش را بکار بگیرد، حداکثر شش سال و نیم تمام دارد‌‌‌‌‌ و چه می‌داند اصلا ً بزرگ شدی یعنی تقریبا چقدر شدی؟!)
علایق: ... (عذر می‌خواهم مزاحم می‌شوم ولی اگر شما یادتان هست در شش‌ماهگی به چه چیزی علاقه داشتید ما را هم خبر کنید!)
مشاغل مورد علاقه: ؟!

2.‌ دبستان:
دختر و پسر: در این حالت هم دختر و پسر فرقی ندارد و مهم این است که بچّه... ببخشید کودک با مدرسه ارتباط برقرار کند. در این مقطع کودک با پرسش‌هایی نظیر «مدرسه رو دوست داری؟ چند تا؟»، «خانم معلّم رو چی؟» ، «چند تا بیست گرفتی؟»، «چرا بیست گرفتی؟»‏‏، «چرا چند تا بیست گرفتی؟!!» و... مواجه است.
علایق: مامان و بابا، خانم معلّم، مدرسه، درس، ریاضی( ؟! ).
مشاغل مورد علاقه: خلبانی، پزشکی (یک همچین چیزهایی).

3. دبیرستان:
دختر: در چنین مقطعی، دخترها تبدیل می‌شوند به یک جور «من دیگه بزرگ شده‌ام مکرّر. ترکیبی از عکس، پوستر، کامپیوتر، دکّه‌ی روزنامه‌فروشی، و «یه کمی هم درس بخون». پرسش‌های مهمی که با آن مواجه می‌شوند عبارتست از: «تو چرا اُفت تحصیلی پیدا کردی؟!»، «تو چرا تازگی‌ها این قدر جلوی آیینه‌ای؟!»، «گوشی تلفن کو؟!!»
علایق: آشنایی با انواع و اقسام دوستان، دلتنگی برای انواع و اقسام دوستان(!)، انواع چت روم، CD، گوشی تلفن، موسیقی و...
مشاغل مورد علاقه: بازیگری، نوازندگی و حالا شاید پزشکی!

پسر: ترکیبی از «تو دیگه مرد شدی»، «پسرم بزرگ شده»، «آخه پسر تو کی می‌خوای بزرگ بشی؟»، «پسرم، می‌خوای در آینده‌ی نزدیک بزرگ بشی یا آینده‌ی دور؟!» افه، رو کم کنی، فوتبال، فوتبال، فوتبال، تریپ رفیق‌بازی و معرفت و اینا.
علایق: رفیق، فوتبال، منچستر، یوونتوس، بایرن (البته از سایر تیم‌های از قلم افتاده معذرت!)، ایضا ً موارد بالا.
مشاغل مورد علاقه: بازیگری، خوانندگی، شغل نان و آبدار... همان شغل نان و آبدار.

4. پیش‌دانشگاهی:
دختر و پسر فرقی ندارند، اغلب در این مقطع هر دو گروه شکل اضطراب می‌شوند. یک چیزی در مایه‌های «گنجشکِ نگران ِ آینده و در عین حال عصبی!» همچنین در دو حالت عزیزان حال خود را درک نمی‌کنند: یکی زمانی که درس‌ها زیاد است، وقت هم که کم است، پس دوستان حال عصب دارند؛ دیگر زمانی که درگیرند، چون درس‌ها را مطالعه نموده‌اند ولی می‌ترسند فراموششان شود! ترکیبی از کتاب، جزوه، تست، کنکور، زندگی، درس، درس = همه‌ی بقیه‌ی زندگی و مانند اینها.
علایق: یادگیری روش‌های تست زدن در سه سوت دو سوت و نیم و کمتر، دانشگاه و اینا...
مشاغل مورد علاقه:
دختر: پزشکی، مهندسی، «هر چی قبول بشم»، «وای خدا نکنه قبول نشم!»
پسر: مبارزه با سربازی!، مهندسی، پزشکی و...

5. دانشگاه:
دختر و پسر: ترکیبی از جزوه، «عطر گل‌های بهاری»، «عشقمون کاشکی همین جوری بمونه!» و... پرسش‌های متداول: «عشق یعنی چه؟!!»، «کلاس تشکیل نمی‌شه؟»، «عشق یا ثروت، مسئله کدام است؟»، « ‌(با نازخوانده شود لطفا) فعلا می‌خوام درسمو ادامه بدم (آره دیگه؟!)»
علایق:
دختر: بوفه‌ی دانشکده، ردیف جلوی کلاس، دو در نمودن کلاس و...
پسر: علایق : ایضا ً بوفه ، ردیف آخر کلاس ، ایضا ً دو دَر نمودن کلاس...

مشاغل مورد علاقه:
دختر: شغل پر درآمد، شغل HIGH CLASS و...
پسر: شغل مناسب و پر درآمد... شغل مناسب... شغل.

اجی مجی لا ترجی

یک زوج در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.

ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ، هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.

خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.

پری چوب جادووییش رو تکون داد و

اجی مجی لا ترجی

دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک QM2در دستش ظاهر شد.

حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فکر کرد و گفت:

خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابراین، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.

خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه !!!

پری چوب جادوییش و چرخوند و.........


اجی مجی لا ترجی


و آقا 92 ساله شد!

پیام اخلاقی این داستان

مردها شاید موجودات ناسپاسی باشن ،

ولی پریها................

 

مونث هستند !!!!!!!!

قبولی در کنکور به صورت تضمینی

اولین روش موثر برای قبولی اینه که به من اعتماد داشته باشین.یادتون باشه اسم موسسه من اینه:"کانون فرهنگی هنری غیرانتفاعی مردمی با تضمین بعدا شما پولمو کامل بده اصلا قابل نداره "...در نتیجه می ریم سراغ راهکارهای موسسه اینجانب...

 

اول اینکه به هیچوجه نباید بیشتر از یک ماه برای خوندن وقت بذارین...دقیقا یک ماه قبل از کنکو شروع می کنین به خوندن.یادتون نره وقت شما خیلی مهمتر از این موضوعاته و کارای خیلی مهمتر از خوندن برای کنکور دارین.مث چت کردن،وبلاگ نویسی،اس ام اس بازی،کل کل با مامان،کندن سبیل بابا وقتی که خوابه،خوندن شماره تلفنای تو دفترچه تلفن داداش(همون کاکا)،خوندن دفترچه خاطرات آبجی(همون همشیره)و صد البته خوردن...
روزانه حداکثر دو ساعت رو به خوندن درس برای کنکور اختصاص بدین...به همون دلیل بالا.
از همون روزی که شروع کردین به درس خوندن برای کنکور به همه فک و فامیل بگین که می خواین با قبولی تو یه رشته عجیب و تک که البته رشته دلخواهتونه همه رو تعجب زده بکنین...بعد اگه یه رشته گلابی( قبول شدین که به همه می گین:"دیدی گفتم رشته دلخواه من باعث تعجبت می شه"یا مثلا:"چیه؟مگه همه باید عشق دکتر مهندسی باشن؟؟قصد من خدمته"...یا مثلا"رشته رو حال می کنی؟؟؟ااا؟چته؟بابا چرا خوشحال نیستی.مرگ تو من خیلی سعی کردم تا رشته دلخواهم قبول بشم به جون تو...می گم تو رو کفن کردم...خیلی زور زدم تا این رشته رو قبول بشم تو بمیری"...که با این قسم و ناله نفرینا طرف مقابل سریعا و قبل از اینکه به لقاءالله بپیونده حرفتونو باور می کنه. اگه اصلام قبول نشدین می تونین بگین:"حیف که درسای اختصاصیمو وقت نکردم دوره کنم"یا مثلا:"رشته من نیس که تقاضاش زیاده...منم که عشق درسو دانشگاه ندارم که...گفتم این بنده خداها قبول بشن...واسه همین کشیدم کنار"...اگرم یه رشته خوب قبول شدین که معلوم می شه اصلا به حرفای من گوش نکردین و روشهای منو درست انجام ندادین.
خوب.می رسیم به چن روز مونده به کنکور.یادتون باشه این چن روز حسابی ناز کنین.یادتون باشه که بعد از اعلام نتایج کنکور دیگه کسی محل چیزم بهتون نمی ذاره.پس تا می تونین ناز کنین.می تونین از مامان بخواین براتون موبایل جدید بخره و از بابا بخواین واسه تون یه ماشین بگیره...از غذا هم واسه خودتون کم نذارین.

 

روز کنکور وقتی سرجلسه نشستین باید به فکر زیبایی کارتون باشین.پرسشنامه که تاثیری تو زیبایی کار نداره چون کسی نگاهش نمی کنه پس پرسشنامه رو بذارین کنار و ببینین کدوم گزینه از هر سوال،پاسخنامه رو قشنگتر می کنه.

 

حواستون باشه تا وقتی بسکوته(بیسکوئیت) رو می دن سر جلسه بمونین.پولشو دادین باید بسکوتشو بگیرین.بسکوتو که گرفتین بزنین بیرون و تو فضای آزاد بسکوتو بزنین تو رگ.

 

ترجیحا بزنین برین کافی نت یا کافی شاپ یا کافه گلاسه و این جور کافه ها و تا یک ساعت بعد از تموم شدن وقت امتحان همونجا باشین...بعد از اون می تونین برین خونه و خودتونو برای آخر کار آماده کنین...

 

آخر کارم که یادتون نرفته...هر کدوم از نتایجو که گرفتین از همون جوابایی که گفتم استفاده کنین.

 

در ضمن...دستمزد و شیرینی ما یادتون نره.

 

با سپاس از حسن انتخاب شما

اینم برا کنکوریا بود برن که ایشالاه نفر اول بشن

کارهایی که میشه تو آسانسور انجام داد

وقتی در اسانسور بسته میشه با صدای بلند بگین :نترسین.. نگران نباشین ..لازم نیست خونواده هاتون رو خبر کنین چند لحظه دیگه در باز میشه

وقتی از آسانسور پیاده میشین دگمه همه طبقات رو بزنین...مخصوصا اگه یه عده هنوز تو آسانسور هستن 

یه دوست خیالی تون رو جوری که انگار همراه شما هست به همه معرفی کنین و شروع کنین الکی باهاش حرف زدن 

رو به دیوار آسانسور در حالی که پشت تون به همه هست بایستین...اگه شما نفر اولی باشید که سوار شدین به احتمال زیاد بقیه هم همین کارو میکنن

یه دفه بگین : ای وای ..نه .. بارون گرفت... بعدش چترتون رو باز کنین

از همه آدرس ای- میلشون رو بپرسین و بعد آدرس هاشون رو مسخره کنین 

توی یه دستمال فین کنین سپس به بقیه نشون بدین

در کیفنون رو باز کنین و انگار یکی اون تو هست یواش بگین ..هوای کافی داری؟؟؟

هر کسی که وارد میشه باهاش دست بدین و یه سلام علیک حسابی بکنین و بگین میتو نه شما رو جنا ب تیمسار صدا کنه

هر از چند گاهی صدای گربه در بیارین

به یکی از مسافر ها خیره بشین بعد یه دفعه بگین ..ا وه تو که یکی از اون هایی...بعد تا میتونین ازش فاصله بگیرین

یه عروسک خیمه شب بازی دستتون بکنین و با بقبه مسافر ها از طرف اون حرف بزنین

هر طبفه که میرسین ..صدای دینگ در بیارین..بعد به یکی از مسافر ها بگین نوبت تو هست ...خدا بیامرزتت

یه صندلی (تا شو) با خودتون بیارین یه دوربین با خودتون بیارین و از بقیه مسافر ها عکس بگیرین

البته اگه دیدین همون پایین تحویلتون دادن به بیمارستان از ما به دل نگیرین

وبلاگ من چقدر آموزندس

طالع بینی دانشجویی

متولدین فروردین ماه: دختر یا پسر فرقی نمی کند، شما باید بدانید چون در ماه اول سال بدنیا آمده اید و کنکور ارشد در ماه آخر سال (اسفند) برگزار میشود، روز امتحان دیر از خواب بیدار میشوید، بعد در ترافیک گیر میکنید واحتمالاً از کوچه که رد میشوید زنی با یک سطل آب کف از شما استقبال خواهد کرد (به عبارتی بدرقه) از تمام این مخاطرات که بگذرید، جلوی حوزه امتحانی متوجه گم شدن کارت ورود به جلسه تان میشوید بنابراین توصیه میشود بیخود دنبال دردسر نروید و از هرگونه تلاشی برای رسیدن به مقاطع بالاتر دانشگاهی خودداری کنید!

متولدین اردیبهشت ماه: اول، قدم نورسیده را به مامان و بابا تبریک میگوییم. تو اگر دختر باشی، اسمت یا نیره است یا حکمیه و اگر پسر باشی اسمت یا هوخشتره است یا آریوبرزن (البته گوسفندان اسمهای دیگری هم دارند)، متولدین این ماه خیلی بیجنبه اند، آخر لزومی ندارد، به بقالی سر کوچه تان پز بدهی که بعد از یازده سال فوق قبول شدهای، خبر قبولی را احتمالاً در مراسم خاکسپاری یکی از بستگان میشنوی و چنان قهقه های میزنی که گورکن با بیل و صاحب عزا با دسته بیل به دنبالتان خواهند دوید.

متولدین خردادماه: همانطور که از اسم ماه تولدتان پیداست، دچار درس خواندن افراطی از نوع طالبانی میباشید (همان خرخوان خودمان) دخترهای خردادی یک روز قبل از کنکور ارشد برایشان خواستگاری پیدا میشود (آنهم کچل پلاک لیزری نمره قبرس)، پس بهتر است که دنبال بختشان بروند و فرصت را به پسرهای خردادی بدهند (که برای پنجمین بار امتحان میدهند).

متولدین تیرماه: یک خبر خوش به شما خواهد رسید. لطفاً جنبه داشته باشید، هیچ ربطی به کنکور ارشد ندارد چون هنوز دو سه ماهی تا امتحان باقی مانده، احتمالاً خبر دوقلو زاییدن گاو پدربزرگتان میباشد یا تصویب طرح افزایش وامهای دانشجویی. فعلاً بهتر است بیخیال فوق شوید. هروقت گاو پدربزرگتان تخم دوزرده گذاشت، آنوقت در امتحان شرکت کنید. مطمئن باشید قبول میشوید.

متولدین مردادماه: داوطلب گرامی ستاره بخت شما در دسترس نمیباشد. لطفاً جهت اطلاع بیشتر با دفتر نشریه یه چیزی بهتر، بخش طالعبینی و فالگیری، تماس بگیرید.

متولدین شهریور: اشتباه نکنیم باید رشته ی هنر باشید دختر یا پسر خوبم هیچ گنجی بهتر از یک تیپ عجیب و غریب و هیچ عزتی بالاتر از اینکه موهایت را دم اسبی ببندی، وجود ندارد. ناصحم گفت:«که جز تیپ چه هنر داشت هنر؟» گفتم: ای ناصح عاقل هنری بهتر از این فوق به چه درد میخورد؟! مهم تیپه، که آخرشی.

متولدین مهرماه: متولدین مهرماه، یا پسرند یا دختر (البته یک سری موجودات دیگر را هم شامل میشود، که مد نظر ما نیستند)، دخترها بعد از گرفتن لیسانس در کارگاههای قالیبافی مشغول به کار خواهند شد و پسرها اگر پشتکار داشته باشند، به شاطر خوبی تبدیل میشوند. بنابراین خانمها در رشته فرش و آقایان در رشته بسکتبال در امتحان فوق قبول خواهند شد.

متولدین آبان ماه: تو احتمالاً یا ترانه پانزده سال داری و یا سکینه سانزده سال و یا اصغر یازده سال، پس توصیه میشود که هر وقت به سن قانونی رسیدید، بروید سراغ این جور امتحانها، فعلاً شیرتان را بخورید.

متولدین آذرماه :ای جونممم..... عجب اختربختی دارید آذریها! پسرهای متولد آذر، روز امتحان عاشق میشوند و شکل خانه های سیاه پاسخنامه بیشباهت به قلب (نیزهاش فراموش نشود) نخواهد بودالبته نیاز به درس خوندن ندارن چون اذریها خیلی با هوشن واما خانمها شما در دانشگاه هوشنگ آباد سفلی در یک رشته نیمه پاره وقت شبانه با مدرک معادل، تحت نظر دانشگاه پیام نور (البته با گواهی ISO هفت و هشت هزار) قبول خواهید شد. لابد توقع دارید تحویلتان هم بگیرند. (مواظب خودت باش نابغه!)

متولدین دی ماه: دوست عزیز متأسفانه طالعتان خیلی بد است. شما یا شش سال پشت کنکور میمانید یا هشت سال. اگر شش سال پشت کنکور ماندید که حتماً دوسال دیگر هم خواهید ماند و سال هشتم قبول میشوید، ولی روز اعلام نتایج دچار عارضه قبلی (منظور همان قلبی است) خواهید شد و جان به جان آفرین تسلیم خواهید کرد. با توجه به هزینه زیاد کفن و دفن خواهشمندیم روی دست پدر و مادر خرج نیندازید، ماه همین جوری شما را دکتر قبول داریم!!

متولدین بهمن ماه: متولدین این ماه باید قبل از اینکه صبح زود از خواب بیدار شوند، توی رختخواب نرمش سنگین انجام داده، بعد 35 دقیقه خمیازه بکشند (کمتر از حد اعتیاد) و مجدداً بخوابند. این کار را تا شب قبل از امتحان به مدت شش ماه انجام دهید تا روز امتحان بدون استرس، به سئوالات پاسخ دهید. قبولی شما را آن هم با رتبه تک رقمی تضمین میکنیم.

متولدین اسفند: عزیز دلم، اسفند، بدترین زمان ممکن برای به دنیا آمدن است، ـ آخه، عزیز من،ماه قحطی بود ـ چون امتحان کارشناسی ارشد در این ماه برگزار میشود. پسرهای متولد اسفند، احتمالاً به واسطه ضعف در ریاضت پس از چند ترم آب خنک خوردن در پژوهشکدهی ماهانی به همان مدرک لیسانس راضی میشوند و دختر خانمها اگر کمتر سریالهای بیمزه تلویزیون را نگاه کنند، قبولی ارشد جلوی پای آنهاست، اگر نمیبینند به چشم پزشک مراجعه کننند.

حالا خودتون بگین متولد چه ماهی هستید تا براتون فال بگیرم

فایده های مرد بودن

-همیشه از نام خانوادگی شما استفاده میشود

-مدت زمان مکالمه تلفنی شما حداکثر30ثانیه است

-برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید

-درب تمام شیشه های مربا وترشی را خودتان باز می کنید.

-دوستان شما توجهی به کاهش و افزایش وزن شما ندارند

-جنسیت شما در موقع مصاحبه استخدام مطرح نیست.

-لازم نیست کیفی پراز لوازم بی استفاده را همه جا به دنبالتان بکشید

-ظرف مدت10 دقیقه می توانید حمام کنید وبرای رفتن به مهماتی آماده شوید

-همکارانتان نمی توانند اشک شما را در بیاورند

-اگر در 24 سالگی هنوز مجردید احدی به شما ایراد نمی گیرد

-رنگ اجزاء صورت شما در هر صورت طبیعی است

-با یک دسته گل می توانید بسیاری از مشکلات احتمالی را حل کنید

-وقتی مهمان به خانه شما می آید لازم نیست اتاق را مرتب کنید

-بدون هدیه می توانید به دیدن تمام اقوام ودوستانتان بروید

-می توانیدآروزی هر پست ومقامی را داشته باشید

-حداقل بیست راه برای باز کردن در هر بطری نوشابه داخلی وخارجی بلد هستید

-ضرورتی نداره روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید

-وبالاخره روزی بک پیرمرد موفق خواهید شد.

و این هم ۱ مرد کامل ایرانی

اگه راست میگی؟؟

 

 

فیزیک نخوندم،ولی میدونم هر عملی راعکس العملی است  ،غیر از علاقه ی من نسبت به تو !

زیست نخوندم ، ولی میدونم که قلب همون دله ، که میتونه واسه کسی تنگ بشه یا تندتر بزنه!

شیمی نخوندم ، ولی میدونم اگه عشق نباشه مولکول اکسیژن و هیدروژن نمیتونن همو انقدر محکم بغل کنن که اشکاشون در بیاد!

راستی گفته بودی ریاضی خوندی؟؟اگه راست میگی من تورو چندتا دوست دارم؟؟؟؟

فرق حمام کردن آقایون و خانمها

یک دختر در حمام

ساعت ۴ بعد از ظهر

۱ـ لباساشو رو درمیاره٬ رنگ روشن ها رو تو یک سبد و تیره ها رو تو یکی دیگه میگذاره

۲ـ در حموم رو از تو قفل میکنه٬ جلوی آیینه می ایسته٬ شکمش رو که تمام مدت داده بود تو٬ میده بیرون و شروع میکنه به غر غر و ایراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش

۳ـ در کمد رو باز میکنه انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت٬مو٬ بدن٬ کف پا و ... رو بیرون میاره و می چینه رو لبه وان

۴ـ موهاش رو با شامپوی نارگیلی تقویت کننده٬ پرپشت کننده٬ براق کننده و...میشوره و هفده دقیقه ماساژ میده

۵ـ یکبار دیگه با همون شامپو موهاشو میشوره

۶ـ نرم کننده معطر پرتقالی رو به موهاش میماله تا ۶۰ میشماره

۷ـ سی و پنج دقیقه زیر دوش می مونه.خوب آخه باید خیالش راحت بشه که تمام مواد شیمیایی از موهاش پاک شده. وگرنه بعد از حموم موها وز میکنه

۸ـ خمیر ریش داداشی رو کش میره و شیش کیلو خالی میکنه رو ساق پا و دست و پشت لب. بعد یه تیغ بر میداره و یا علی. آی

۹ـ موهاش رو حسابی می چلونه٬ حوله رو مثل عمامه می پیچه دور سرش. تو آیینه خودشو ورانداز میکنه. از اینکه در اثر کشش حوله چشم و ابروش کشیده شده٬ احساس خوشگلی می کنه و یه ماچ گنده واسه عکس خودش تو آیینه میفرسته

۱۰ـ خوشحالیش زیاد دوام نمیاره. چون یه جوش سرسیاه بی اجازه نوک دماغش سبز شده

۱۱ـ تمام نقاط بدنش رو معاینه میکنه و با ناخن و موچین میره به جنگ جوشها و موهای زائد بی تربیت

۱۲ـ حوله ش رو می پوشه و میره به اتاقش.تمام بدنش رو با لوسیون چرب میکنه

۱۳ـ چهل بار لباس می پوشه و در میاره تا انتخاب کنه

۱۴ـ ۴۸ دقیقه پشت میز توالت می شینه و آرایش میکنه

ساعت ۸ شب

یک پسر در حمام

ساعت ۴ بعد از ظهر

۱ـ همون طور که رو تخت نشسته ٬ لباساشو میکنه. هر کدوم رو پرت میکنه یه گوشه اتاق

۲ـ نیم وجب حوله رو میگیره دور باسنش و میره به سمت حموم

۳ـ می ایسته جلوی آیینه. شکمش رو میده تو. بازو میگیره. فیگور چپ٬ فیگور راست٬ نیم ساعت قربون صدقه خودش میره٬ (این قدوبالا رو ببین چه کرده .لای لای لالای لای)مامان جونش هم از تو آشپزخونه تایید میکنه

۴ـ زیر بغلش رو بو میکنه و رنگ چهره ش بر میگرده. سبز٬ آبی٬ بنفش

۵ـ در کمد شامپو ها رو باز نمیکنه چون اصلا توش چیزی نداره

۶ـ با قالب صابون سبزش زیر بغلهاشو کف مالی میکنه. یه عالمه مو می چسبه به صابون

۷ـ با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم میشوره

۸ـ نرم کننده مو؟؟؟ برو بابا

۹ـ زیر دوش میگوزه و به خاطر اکو شدن صداش تو حموم ٬کر کر میخنده

۱۰ـ دو دقیقه بعد دوباره میزنه زیر خنده٬ آخه این دفعه بوش رسیده به دماغش

۱۱ـ چاه حموم رو هدف گیری میکنه و میشاشه توش

۱۲ـ از زیر دوش میاد بیرون و یکهو می بینه یادش رفته بوده در حموم رو ببنده. و همه فرش و کف خونه خیس شده.( بیخیال...مامان خشک میکنه

۱۳ـ حوله فسقلیش رو می پیچه دور باسنش و همون طور خیس خیس میره تو اتاق

۱۴ـ حوله خیس رو پرت میکنه رو تخت و ۲ دقیقه ای لباس می پوشه

ساعت ۴:۱۵ بعد از ظهر

 

نامه به پدر

پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب
 کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :

پدر عزیزم،
با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست دختر جدیدم فرار کنم، چون می خواستم جلوی یک رویارویی با مادر و تو رو بگیرم. من احساسات واقعی رو با Stacy پیدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما می دونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش ، لباسهای تنگ موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره. اما فقط احساسات نیست، پدر. اون حامله است. Stacy به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک تریلی توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون. ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه. Stacy چشمان من رو به روی حقیقت باز کرد که ماریجوانا واقعاً به کسی صدمه نمی زنه. ما اون رو برای خودمون می کاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن، برای تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خوایم. در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه، و Stacy بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره. نگران نباش پدر، من 15 سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های زیادت رو ببینی.
با عشق،
پسرت،
John

پاورقی : پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من بالا هستم تو خونه Tommy. فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه. دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن