بچه توخس

Bache TokhS

بچه توخس

Bache TokhS

رابطه اقتصاد و گاو

اقتصادهندی!!!

دو تا گاوماده دارید اونها رو میپرستین وعبادت میکنید.

 
اقتصادپاکستانی!!!

 
هیچ گاوی ندارین...ادعا میکنید که گاوهای هندی مال شماست...از امریکا طلب کمک مالی میکنید از چین طلب کمک نظامی میکنید...از انگلیس هواپیما جنگی...از ایتالیا توپ و تانک...از آلمان تکنولوژی.با تمام این امکانات میرید گاوها رو میخرین وبعد ادعا میکنید که توسط جهان مورد استثمارید.

 
اقتصاد چینی!!!

 
دو تا گاو ماده دارین 300 نفر ادم دارین که گاوارو میدوشن بعد ادعا میکنیدکه سیستم استخدامی و شغلی کاملی دارین و تولیدات گاویتون در سطح بالایی قرار داره و هرکس هم که امار واقعی رو بیان کنه بازداشت میکنید.
 
اقتصاد ژاپنی!!!

 
دو تا گاو ماده دارین...اونها رو از نوطراحی ژنتیکی میکنید هیکل گاواتون یک دهم اندازه طبیعی میشه و 20 برابر معمول شیر تولید میکنن...بعد شونصد تا کارتون و عکس برگردون وادامس با شخصیت گاوهاتون توی تمام جهان پخش میکنیدو میفروشین.

 
اقتصاد انگلیسی!!!

 
دو تا گاو ماده دارین...که هردوتاشون دیوونه هستن!(جنون گاوی دارن)

 
اقتصاد امریکا!!!

 
دو تا گاو ماده دارین ...یکیش رو میفروشین و دومی رو تحت فشارمجبور میکنین به اندازه ی 4 تا گاو شیر تولید کنه...وقتی گاوتون افتادو مرد اظهار تعجب میکنین...تقصیرو گردن یه کشور گاودار می اندازید بعد طبیعتا اون کشور یه خطر بزرگ برای بشریت به حساب میاد...یه جنگ برای نجات جهان راه میاندازین گاو رو به چنگ میاورید.

 
اقتصاد سویسی!!!

 
دو تا گاو ماده دارین هیچ کدومشون مال خودتون نیست ...از کشورهای دیگه دارین پول میگیرین که دارین گاوهاشون رو نگه میدارین.

 
ایران!!!

تا دلتون بخواد گاو دارید و نمیدونید باشون چیکار کنید!!!آخرشم هر کدوم از گاواتون رو یه کشوری دو در میکنه و شما هم فقط محکوم میکنید!

آموزش خودکشی - زیر 18 سال نخونن

اصولا واژه خودکشی به معنی خود کشتنه. یعنی در این عمل فرد اونقدر خودشو می‌کشه که میمیره و این خود کشتن به علت وارد آمدن مصایب و رنج‌های فراوان یا بالعکس صورت می‌گیره

به نظر من خودکشی کار چندان جذابی نیست ولی بسیار هیجان انگیزه و به یه بار امتحانش می‌ارزه. من خودم چند بار امتحانش کردم و با اینکه چند بارش هم مردم ولی همچین بگی نگی بدم نیومد
برخلاف نظر خیلیها که می‌گن خودکشی خیلی راحت و سهله باید بگم نخییییییییر... اونجوریام نیست. هر کاری قواعد و اصول خاص خودشو داره و خودکشی هم جدا از این مطلب نیست

اول از همه اون کسایی که می خوان خودکشی کنن رو دسته‌بندی می‌کنیم

کسی که در عشقش شکست خورده
کسی که ور شکست شده
(کسی که قاط زده ( مثه من
کسی که از زندگی خیر ندیده
کسی که بدجوری روش فشار اومده
کسی که کنجکاوه زودتر جهنمو ببینه
و خلاصه هر کسی که یه جورایی به آخر خط رسیده
افراد بالا، به هرحال مستقیم به جهنم می‌رن، ولی خدا همشون رو رحمت کنه

شما جزو کدامیک از دسته‌های بالا هستید؟
اگه هستید ادامه مطلب رو بخونید و گرنه یه دسته جدید برای خودتون ببازید و بعد بقیه شو بخونید

حالا فرض می‌کنیم: طرف تنها میاد توی یه اتاق و در رو قفل می‌کنه و عزمشو برای خودکش جزم می‌کنه. به دور برش نگاه می‌کنه و این وسایل رو می‌بینه

طناب
سیخ کباب
کبریت آغشته به بنزین
قرض دیاز پام
آمپول هوای تهران
دندون مصنوعی حاج خانمشون
لوله گاز
پاکت نایلون
چاقوی میوه بری
نخ کاموایی
سوزن لحاف دوزی
تیغ ریش تراشی مصرف شده
مرگ موش

خب... برای شروع بد نیست

ولی نظرتون رو به یه موضوع مهم ولی پیش پا افتاده، جلب می‌کنم: «تصویر و قیافه و دیسیپلین شما بعد از مردن خیلی مهمه

فرض کنید درب اتاق شما رو می‌شکنن و شما رو در حالتی پیدا می‌کنن که از یه طناب از سقف آویزونید و دارید مثل پاندول ساعت تاب می‌خورید و زبونتون مثل زبون بلانسبت سگ آقای پتیول از دهنتون آویزونه و صورتتون سیاه و ورم کرده و احتمالا در اثر فعل و انفعالات شیمیایی شلوارتون هم خیسه

نه... خودتون جای تماشاگرا باشین، حالتون بهم نمی‌خوره؟ احساس انزجار بهتون دست نمی‌ده؟
قیافه شما بعد از خودکشی باید از همیشه معصومانه تر... از همیشه زیباتر و از همیشه دوست داشتنی‌تر باشه تا دل همه حسابی بسوزه

با این حساب، دور حلق آویز کردن... خودسوزی... و خفه‌گی با گاز رو خط بگیرید

یه بنده خدایی از دوستان، خیلی جالب خودکشی کرده که در نوع خودش یه ابتکاره

ایشان، دوتا انگشت شصتش رو فرو کرد توی سوراخای دماغش و با انگشتای دیگرش هم دهنشو محکم گرفت و اونقدر خودشو خفه کرد تا مرد

فقط بدی کارش این بود که هیچکس بعد از مرگش انگشتای شصتشو از توی دماغش بیرون نکشید... چون به هر حال کار کثیفیه. حالا خودتون قضاوت کنید. این خودکشی ترحم کسی رو بر می انگیزه؟

یا اونایی که روی سرشون نایلون می‌کشن و دور گردنشون روی نایلون رو با طناب می‌بندن و یا اونایی که خودشون رو جلوی ماشین میندازن و له می‌شن... اینا همشون دیوونه‌ان

خودکشی ایده‌آل خودکشی است که بدون درد، بدون عوارض جانبی، بدون تاثیرات بد و منفی روی صورت و اندام، بدون صدا، بدون کثافتکاری و باشه

ژاپونی‌ها یه جور خودکشی جالب رو ابداع کردن به این صورت که یه سوزن جوالدوز رو برداشته و از روی سینه فرو می‌کنن توی قلبشون. البته این کار یه کم درد داره. یه جورایی حس می کنید که توی سینه تون آب جوش داره قل می‌زنه. ولی حداقل، عوارض ظاهری نداره. ولی بدیش اینه که حتما می‌میرید


در صورتی که خودکشی وقتی خوبه که شما نمیرید

یه جور خودکشی که بیشتر بین شکمو‌ها رواج داره استفاده از خوراکی برای مردنه. این نوع خودکشی خیلی حال داره
چون حداقل گشنه نمیمیری! و خوبی مهم ترش اینه که به سر منزل مقصود هم نمی‌رسی و معمولا زنده می‌مونی. نمونه‌اش اینکه: یه بنده خدایی که با سی‌تا قرص دیازپام خودکشی کرد و دور و بری‌ها به هوای اینکه مرده خاکش کردند و یارو بعد از دو سه روز خواب ملس چشاشو باز کرد ودید: ای دل غافل... همه جا سیاهه و یه موش هم داره انگشت پاشو می‌جوه. زنده بگوری خداییش وحشتناکه

اول خوب فکراتونو بکنین بعد خودتونو بکشید

یه موضوع مهم توی خودکشی، پشیمونی دیرهنگامه. هشتاد و نه درصد کسایی که خودشون رو می‌کشن، وسط یا آخر کار پشیمون می‌شن و این در حالیه که هیچ راهی برای برگشت نیست. یه یارویی برای خودکشی یه تیکه پارچه رو گلوله می‌کنه و فرو می‌کنه توی حلقش و با ته گوشکوب میده بره پایین ولی همون لحظه پشیمون می‌شه و این درحالیه که داره خفه می‌شه... یارو می‌دوه بیرون و از شدت عجله از روی پله‌های آپارتمان پرت می‌شه پایین و می‌میره... و جالب اینکه مرگش به علت ضربه مغزی اعلام شد نه خفگی

نکته مهم دیگه اینه که مدت خود کشی نباید زیاد طولانی باشه

مثلا فرض کنید در نوع رگ زدن خیلی طول می‌کشه تا خون تموم بشه و تازه آلودگی خون روی زمین و لباساتون رو هم در نظر بگیرید

یا استفاده از گاز شهری امکان داره باعث بشه نه تنها خودتون بمیرید بلکه خونه و بقیه رو هم بفرستید روی هوا

پس عاقلانه تر رفتار کنید

تا حالا به چند نتیجه مهم رسیدیم که سعی کنید در خودکشی حتما این نکات را مدنظر قرار دهید

زمان خودکشی رو درست انتخاب کنید. (بهترین موقع بعد از ظهر ساعت شش
مبادا بعد از خودکشی از ریخت و قیافه بیفتید
بهترین لباستونو تنتون کنید
حتما یه یادداشت بذارید و علت خودکشی رو شرح بدید و انگشت هم بزنید
خواهشا زیاد کثیف کاری نکنید
موقع خودکشی لبخند بزنید تا لبخند روی لبتون باقی بمونه
لطفا چشاتونو باز نذارید چون خیلی وحشتناکه
یه بسته دستمال کاغذی حتما روی میزتون باشه
اتاقتونو قبل از خودکشی مرتب کنید. (پلیسا ببینن خوب نیست
رد انگشتتونو همه جا بمالید تا بفهمن خودتون، خودتونو کشتید
یه جوری خودکشی کنید که دوباره بشه زنده تون کرد
دلیلتون برای خودکشی قانع کننده باشه
برای مسایل عشقی خودکشی کردن کار الاغاست... بلانسبت شما
قبل از خودکشی حتما یه فال حافظ بگیرید
قبل از خودکشی استفاده از ادکلن و دئودرانت و زدن مسواک یادتون نره
بهتره بعد از مرگ... مثلا مرگ... در حالت دراز کش باشی
اگه توی دستتون یه گل سرخ باشه صحنه خیلی رمانتیکتر و رویایی‌تر به نظر میاد و اشک آور تره
در اتاق رو حتما قفل کنید که جریان هیجان انگیزتر باشه
قبل از خودکشی حتما گریه کنید . صورتتون اشک آلود باشه
خودتونو برای رفتن به جهنم رفتن آماده کنید

حالا جدید ترین و راحت ترین روشهای خودکشی

برای جنس نرینه

«استفاده از جوراب»
تخت خواب رو آماده کنید
تمام تن و سرتونو ببرید زیر پتو
خیلی آروم نوک انگشتاتونو از زیر پتو بیرون بیارید و جوراباتونو ببرید زیر پتو
هیچ راه نفوذی برای هوا نذارید
یک ساعت بعد... شما مردید
خدا رحمتتون کنه


برای جنس مادینه

« سوء استفاده از موش»
تخت خواب رو مرتب کنید
برید زیر پتو
اتاق حتما کاملا تاریک و ساکت باشه
حالا چشماتونو ببندید و فرض کنید یه موش خوشگل داره روی تنتون راه میره
خواهش می‌کنم جیغ نزنید و بدون سر و صدا از وحشت زیاد بمیرید
مرسی

توی جهنم می‌بینمتون

من زن میخوام با این مشخصات

 آنجا که امر ازدواج یکی از مهمترین اصول اجتماعی ، همچنین تشکیل خانواده یکی از مهمترین و
بنیادین ترین ساختارهای اجتماعی میباشد .
و همانطور که میدانید حضور یک پسر مجرد ( عذب؟ یا عزب ؟)‌در میان جمعی برای آن جمع موجبات
معصیت را فراهم میدارد ، لذا اینجانب کاظم  که همیشه حسن نیت و صداقتم را
در خدمت به اهالی محترم  گروپ  ثابت کرده ام از همین تریبون رسمی اعلام میکنم که
 
*.*.*من اصلا قصد ازدواج ندارم*.*.*
 
منتها دیگه خیلی اصرار میکنید .... چی بگم ؟ رشد قارچی آمار طلاق و رشد منفی ازدواج در جامعه
ما ، همچنین عدم تناسب تعداد دختران نسبت به پسران ( یعنی به ازای هر پسر پنج دختر ) بنده از
جان گذشتگی میکنم ، تن به ازدواج میدهم !
 
در همین راستا ، از تمامی علاقه مندان به وصلت و واجدین شرایط دعوت به عمل می آید
مشخصات خود را تا پایان وقت اداری امروزچهارشنبه مورخ نوزدهم : اردیبهشت سال جاری به همین ایمیل ارسال
نمایند تا ۳۰ سال دیگه که من پول دار شدم عقد بگیریم.
 
مهم: محدودیت سنی: فقط  19 تا  22 سال( برای حفظ جمع محوری عزیزانی که سنشون بالاتر
هستش میتونن به عنوان خواهر در معیت و پا در رکاب ما باشن:فرنگیا میگن فمیل فرند)
 
حداقل مشخصات
 
الف) مشخصات ظاهری
 
- قد 165-170
 
- وزن 50-60 بیشتر نباشه هاااا امیر حجوانی کوپول که نمیخوام! زن میخوایم
 
- اندام برزیلی
 
- چهره متناسب و دوست داشتنی
 
- تیپ تینیجر( آقا خودمم نمیدونم چی میشه ... فک کنم میشه نازک و خردسال حالا مد شده مام از
همونا میخوایم )
 
- لباس مارک پوش حتما
 
- تمایل به عطر های زنانه ( خوشم نمیاد مردونه بزنه )
 
- حتما دامن پوش باشه اونم بلند ( آخه شلوار برا مرده ، دامن برا زن .... خوشت میاد مردا رژ لب بزنن ؟)
 
- رنگ پوست یا برنزه یا سفید، وسط نداره بگی من سبزه ام ! نه التماس نکن! سبزه هم با برنزه
فرق داره منو اینجا سیاه نکن .... از پشت کوه اومده باشیم از پشت سلسله جبال آلپ اومدیم ...
من از تو بهتر مارک لوازم آریشو بلدم ... برو خودتو سیاه کن
 
- رنگ چشم ترجیحا رنگین ( آبی باشه بهتره ... شنیدی میگن ... میگن اسمش ثریاست .. چشاش
همرنگ دریاست )
 
- ابدا ، تاکید میکنم ابدا عینکی نباشه ! ( آقا لنزم همون عینکه دیگه منتها- این روشه- اون توشه- )
 
- دماغ عملی نباشه از 35 به اون ور یه مقاله خوندم افت میکنه ، گوشتی میشه !
 
- مادرش نباید چاق باشه ( این خیلی مربوط میشه چون این دسته گل به همسایه نکشیده که ...
علم جنتیک ثابت کرده به مادرش میکشه ... پس اگه مادرش پا به سن گذاشته چاق شده ، یعنی
اینم پا به سن بگذاره چاق میشه ... منم یه مردم پس فردا این چاق میشه من منحرف میشم !-
جامعه ما هم که پر شده از گرگ های انسان نما ... شوهر داری به خدا سخته )
 
- استخون درشت حتما ( پس فردا پسرمونم میکشه به این دیگه )
 
- مو حتما بلند ، اکیدا عرض میکنم بلند ( زن باید موش بلند باشه ، یعنی چی جدیدا مد شده ....
مردا زن شدن موهاشونو میندازن گل شونشون عقب پیش پیشی میبندن ، زنا کوتاه میکنن آدم
میترسه خونه راهشون بده ... فکر میکنی سرباز فراری )
 
- رقص عالی ( جینگیل جوات نباشه ، شب به شب قراره با ما برقصه ... منم خوش رقصم رقصم
افول میکنه )
 
 
- حتمن رنگ روشن بپوشه - صبح تا شب عزادار نباشه همش سیاه ....
 
- ابروهاش پر باشه که بعد از یه مدت بتونه اینو مدلشو عوض کن حوصلمون سر نره
 
- رویش موهاش کم باشه ( من پول ندارم هر روز بدم آرایشگاه )
 
- صداش نرم باشه ، چیطوری بگم ... ناز داشته باشه ... خشانت نداشته باشه ... بابا آدم میخواد
تلفنی حرف بزنه سکته نکنه ! زبانم بلد نبود حتما لحجه؟ لهجه؟ اش رو داشته باشه
 
- پیشونیش بلند باشه پاهاش ( انگشتای پاش ) قشنگ باشه که پس فردا تابستون صندل پوشید
آدم یاد پاهای اون یارو تو چی بود اسمش ؟ ( این تو ارباب حلقه ها بود ... اسمش یادم رفته ) نیافته
 
ب) مشخصات مالی
 
- تک دختر باشه ( حالا داشتم خواهر داشته باشه برادر نداشته باشه پس فردا میراث خور بشه)
 
- ترجیحا پدرش بالا  65 باشه - یا سیگاری باشه یا سابقه سکته قلبی مغزی یا هم سرطان داشته
باشه
 
- حتما متکمن باشه باباش
 
- باباش یا ماکسیما داشته باشه یا پرادو یا رونیز سوناتا هم بود ایب نداره ... دیگه هیچی هیچی یه زانتیایی مزدایی چیزی
داشته باشه پس فردا ماشین عروس آبرو ریزی نشه
 
- موبایل 0912 ( خوب آنتن بده) گوشی حتما نوکیا
 
- خودش حتما شاغل باشه ( بابا این حرفای سنتی رو کنار بزارید ... تو هزاره سوم زن و مرد باید
دوشادوش هم کار کنن)
 
- مهریه یک سکه بهار آزادی به نیت خودش
 
- جهیزیه درست حسابی بیاره شامل :
 
- مبل نشیمن
 
- مبل پذیرایی
 
- مبل نهار خوری
 
- مبل آشپزخونه ( جنسش جوهر باشه - نره از مفت آباد دو تا تیر تخته بیاره بزاره وسط - دیپورت
میکنم با خودش همشو خونه باباش من شوخی ندارم ها )
 
- سرویس آشپزخونه اش قابله و .... همه تیفال
 
- سرویس چاقو و قاشق چنگال زورینگر
 
- یخچال حتمن ساید بای ساید ازینا که یخ تیلینگ تیلینک تف میکنن بیرون رنگشم استیل باشه
سفید خز شد رف پی کارش
 
- سورخکن
 
- تستر
 
- ساندویچ میکر
 
- و وسائل برقی آشپزخونه هم یا مولینکس یا سامسونگ یا دوو ... ( برنداری چرخ گوشت و آبمیوه
گیری پارس خزر بیاری )
 
- همینطور جارو برقی و ...
 
- لوازم صوتی و تصویری کامل
 
- سینما خانوادگی با این تلوزیونای فلت سامسونگ یا سونی که مثل هیچکدام دیگر نیست
 
- لباسشویی کنوود
 
- اجاق گاز اگرم خارجی نمیاره یا پادیسان یا سینجر ( اطلاعات تکمیلی بعدا به اطلاع میرسونیم )
 
- عروسی هم نیمیگیریم ، من به خاطر عشق میگم ! الان دیگه این تشریفات و تجملات که مایه
بقای زندگی نیست .... میریم یه سفر با هم مشهد بر میگردیم میریم سر خونه زندگیمون مثل دوتا
گنجیشک عاشق کیش و دوبی و ترکیه و آنتالیا ... اینا آخه خوب نیست مشهد تبرکه ، نیت مقدسه
من به خاطر این میگم
 
ج):مشخصات تحصیلی
 
- حتما یا کنکوری باشه یا دانشجو
 
- دانشجوهای محترم دانشگاه آزاد در صورتی که تعهد کتبی ازخانوادشون داشته باشن که شهریه
دانشگاهشون تا قرون آخر پای اوناس میتونن ثبت نام کنن
 
- دانشجوهای عزیز دانشگاه سراسری هم باید تعهد داشته باشن که مخارج جانبی پرداخت میشه
( آقا زن میگیرم صلواتی بورس تحصیلی نمیدیم که )
 
- ترجیحا دانشجوی کامپیوتر یا رشته های مشابه فنی که پولساز باشه ... میخوام چیکار بره
دامپروری(دامپیوتر)  بخونه از پس فردا بیاد ور دلم بشینه !
 
 چهار نفر به قید قرعه به عنوان همسر ثابت و دیگر شرکت کنندگان فله ای صیغه

پسر ایرونی

پسر ایرونی تا وقتی سه سالش بشه دوست نداره هیچکس بغلش کنه.وقتی یه زن یا یه دختر ماچش می کنه گونه هاش قرمز می شه و خجالت می کشه ، ولی با رسیدن به سن چهار سالگی ذات پلید پسر ایرونی شروع به خودنمایی می کنه . مرتب خودشو به بهونه های مختلف می ندازه تو بغل زنا و دخترا . دنبال یه بهونه س که یه دخترو بوس کنه یا یه زن بوسش کنه .


به شیش سالگی که می رسه دیگه نمی ذاره باباش حمومش کنه . برعکس سعی می کنه خودشو به مادرش بچسبونه ، بلکه با خودش ببردش حموم . به سن ده سالگی که می رسه شروع می کنه استفاده از ژیلت یازده بار استفاده شده باباش . هی این ژیلتو می کشه رو صورتشو کیف می کنه که مرد شده . دوازده سالش که شد نمی دونه چرا دلش می خواد با دخترای فامیل بازی کنه .


سیزده چهارده سالش که شد فکر میکنه خیلی خوش تیپه . خیال می کنه مامانش اونو از روی مدل "آلن دلون" زائیده . مرتب تو خیابون راه می ره و دخترا رو نگاه می کنه و کم کم با بالاتر رفتن سن ، کمرش پایین تر میاد و دکمه یقه پیرهنش به سگک کمربندش نزدیک تر می شه(نکته کنکوری) .


شونزده هفده سالگی دیگه یه چیزایی یاد گرفته . می دونه واسه بیرون رفتن باید لباس عجیب بپوشه . مثلا یه پیرهن نارنجی که رو سینه ش عکس یه جمجمه س می پوشه . رو کمرش نوشته : Just do it! (نکته فوق کنکوری) . وای وای وای... نگو خواهر... ...(این قسمت حذف شده و تو کنکور نمیاد) دیگه همین دیگه . آها... با بچه ها که می ره بیرون اسمش عوض می شه ، مثلا اگه اسمش سعید یا علی یا احمد یا جواد باشه تبدیل می شه به : دیوید ، جک ، زاپاس ، تمساح ، سرنتی پیتی ، حامی بچه ها(به یاد دایی احمد) ، خرچنگ ، یا بی بی...این قسمتم سانسور شده تو کنکور نمیاد


هجده نوزده سالگی می فهمه یه جایی به اسم پاتوق وجود داره که با رفقا توش جمع بشن . وای به حال اون دختر بدبختی که از کنار پاتوق رد بشه . بلایی سر دختره میاره که ......کم کم یاد می گیره که دختر یعنی جنس لطیف . نباید مث تاتارا طرفش رفت . باید طوری با لطافت رفت طرفش که نفهمه می خوای گازش بگیری . باید با ملایمت رفت جلو و مخشو زد . فکر می کنه اگه خودشو آرایش کنه دخترپسند می شه . پس اول از همه موهاشو بلند می کنه . بعد یا موهاشو "فر شیش ماهه" می زنه یا "گلت" می کنه . بعدشم یه دمب اسبی و... تمام . دخترکش شد اروای عمهاش.


"هدف ما جلب رضایت شماست"
این شعارو سرلوحه کارش قرار می ده و می ره بوتیک یه جعبه لوازم آرایش می گیره صد و سی تومن . بار اول دوم چون بلد نیست زیر ابرو برداره زیر و بالا رو با هم برمی داره و اصلا ابرو نمی ذاره . ولی خوب از اونجا که "انسان جایزالخطاست" اونم اینقدر تمرین می کنه تا کم کم یاد می گیره. سفید کننده می زنه به چه سفیدی... ریمل می زنه به چه سیاهی... رژ می زنه به چه قرمزی... می شه مث کلاه قرمزی...
موهاشو که دمب اسبی می کنه سه تارو از سمت چپ و پنج تارو از سمت راست آزاد می کنه و می ندازه رو صورتش . اون دوتا تارموی اضافی سمت راستم حکایت داره . نماد خودشه و دختری که انشالا اونرو باهاش آشنا می شه . عشقه دیگه...چه می شه کرد ؟
یه زنجیر طلا گردنش می ندازه اونقدر پهن که آدمو یاد قلاده سگای "ژرمن شپرد" می ندازه . یه دستبند می ندازه دستش که چنان جرینگ جرینگ می کنه که آدمو یاد زنگوله "بزغاله های شبیه سازی شده به دست پژوهشگران توانمند ایرانی" می ندازه . بعد که کامل شد می ره سر مسیر وایمیسه . واسه شروع کار سعی می کنه مخ دخترای پنجم دبستانی و اول راهنمایی رو شیربرنج کنه . بعد کم کم ارتقا می گیره و می ره سر مسیر دبیرستانیا .
اولش فقط با یکی دوست می شه ولی کم کم می فهمه هر چیزی یه زاپاس لازم داره ، پس می ره دنبال یه زاپاس واسه دوست دخترش... و از اونجایی که فکر می کنه هر چیزی یه زاپاس می خواد ، واسه زاپاسشم میره دنبال زاپاس و...
اگه قیافه داشته باشه (پسره رو می گم) نونش تو روغنه . دخترا رو مجبور می کنه براش خرج کنن . ولی وای به حال اون بیچاره بدقیافه . مجبوره واسه دوست دختراش مرتب پیاده بشه... که ولش نکنن .
می گذره و می گذره و می گذره تا کم کم می فهمه عاشق یکی از دخترا شده . از اونجا که آقا پسر خیلی حرفه ای تشریف داره شروع می کنه به آمار گرفتن از دختره که می بینه بله... آمار طرف پاکه و خانم از برگ گل پاک تره و قبلا با هیچکس دوست نبوده . شروع می کنه دوست دختراشو دور انداختن که فقط با همین یکی که عاشقشه بمونه . شروع می کنه واسه دختره خریدن کادو ، هدیه ، انگشتر ، تاپ ، شلوار ، روسری... می گذره تا اینکه یه روز زنگ می زنه گوشی "خانم بچه ها" می بینه "حاج خانم" جواب نمی ده . چن روزی زنگ مرتب زنگ می زنه و جواب نمی گیره . بخاطر دوری و بی خبری از عشقش مریض می شه . می برنش بیمارستان... که می فهمن بله... آقا ایدز داره . وقتی از بیمارستان میاد بیرون نتیجه گیریش از اتفاقات گذشته اینه : یه دختر عاشقم کرد ، خرم کرد ، مریضم کرد ، بدبختم کرد ، ولم کرد . و اون طرف معادله رو اینجوری می نویسه : دخترا رو عاشق خودم می کنم ، خرشون می کنم ، مریضشون می کنم ، بدبختشون می کنم ، ولشون می کنم

...

نمیدونم این مطلب طنز بود یا واقعیت؟

 ولی همیشه طنزها از واقعیت ریشه میگیرن

امیدوارم شما ها حواستونو خوب جمع کنین

ـــ هویت واقعی یک مرد ــــــــــــــــــــ

مردها مثل چی هستند؟




می‌گویند:


O مردها مثل «مخلوط کن» هستند


در هر خانه ای یکی از آنها هست ولی نمی دانید به چه درد می خورد!.


O مردها مثل «آگهی بازرگانی» هستند


حتی یک کلمه از چیزهایی را که می گویندنمی توان باور کرد!.


Oمردها مثل «کامپیوتر» هستند


کاربری شان سخت است و هرگز حافظه ی کافی ندارند!.


O مردها مثل «سیمان» هستند


وقتی جایی پهنشان می کنی باید با کلنگ آنها را از جا بکنی!.


O مردها مثل «طالع بینی مجلات» هستند


همیشه به شما می گویند که چه بکنید و معمولا اشتباه می کنند!.


O مردها مثل «جای پارک» هستند


خوب هایشان قبلا اشغال شده و آنهایی که باقی مانده اند یا کوچک هستند یا جولوی درب منزل مردم!.


O مردها مثل «پاپ کورن [ذرت بوداده]» هستند


بامزه اند ولی جای غذا را نمی گیرند!.


O مردها مثل «باران بهاری» هستند


هیچ وقت نمی دانید کی می آیند چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود!.


O مردها مثل «پیکان دست دوم» هستند


ارزان هستند و غیر قابل اطمینان!.


O مردها مثل «موز» هستند


هر چه پیرتر می شوشند وارفته تر می شوند.!


O مردها مثل «نوزاد» هستند


در اولین نگاه شیرین و بامزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته میشوید.!



والله ما هم شنیدیم... خودمون که نگفتیم... می‌بینین... چه چیزها که آدم نمی‌شنوه...

ضد حال یعنی چی؟

ضدحال یعنی وقتی یه قرار لطیف تو اینترنت داری وصل نشی

ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره

ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو

ضدحال یعنی روز تولدت دوست پسرت جلوی دوستات فقط یه شاخه گل بهت بده و تو هم جلو همه سوسک بشی

ضدحال یعنی دوست دخترتو بیرون با یه پسر دیگه ببینن

ضدحال یعنی یه جلسه سر کلاس نری فقط همون یه جلسه استاد حضور غیاب کنه

ضدحال یعنی با شکم گرسنه بری تو صف ژتون تموم کرده باشن

ضدحال یعنی یه هفته قبل از اینکه جشن تولد بگیری خاله مامانت فوت کنه

ضدحال یعنی قبض تلفن بیاد 987979543456547979794654687 تومن...!! مثل قبض تلفن وموبایل امیر حجوانی

ضدحال یعنی بعد از کلی مخ زدن تو اینترنت همینکه بیای به نتیجه برسی اشتراکت تموم بشه

ضدحال یعنی با.۹.۷۵ افتادن

ضد حال یعنی یه مانتو خوشگل بخری همون روز اول گیر کنه به صندلی پاره بشه

ضدحال یعنی صبح ساعت ۷ بری سر کلاس استاد نیاد

ضدحال یعنی شرطی بیدل بزنی امتیازت بشه ۲۵

ضدحال یعنی بعد اینکه کلی افه زبان اوومدی نمره زبانت بشه ۱۰

ضدحال یعنی داداش کوچیکت ۲شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پریز برق

ضد حال یعنی بری عروسی خانمها و اقایون جدا باشن

ضدحال یعنی تو اتاقت فیلم نگاه میکنی همینکه میرسه جای.........مامان یا بابا بیاد تو

ضدحال یعنی هیستوری رو پاک نکنی همه ایمیلاتو داداشه فضولت بخونه

ضدحال یعنی نفر ۱1کنکور شدن

ضدحال یعنی کارگردان شدن حنا مخملباف

ضدحال یعنی کاندید شدن رفسنجانی برای انتخابات مجلس

ضدحال یعنی خواننده شدن میناوند

ضدحال یعنی حسنی امام جمعه ارومیه

ضدحال یعنی پژو آر- دی

ضدحال یعنی فیلم ژاپنی

ضدحال یعنی عشق یه طرفه

ضدحال یعنی گل خوردن دقیقه 92 مثل گل اس اس به پس پس

ضدحال یعنی صبح روزی که با دوستات میخوای بری کوه بارون بیاد

ضدحال یعنی از سرویس دانشگاه جا موندن

ضدحال یعنی با ماشین بابا جریمه شدن

ضدحال یعنی سلام کنی جوابتو ندن

ضدحال یعنی عینکت سر جلسه امتحان بیفته زمین بشکنه

ضد حال یعنی سر جلسه امتحان خودکارت تموم بشه

ضدحال یعنی با دوست دخترت بری کافی شاپ دخترخالتو ببینی

ضدحال یعنی تاکسی سوار شی وسط راه بنزین تموم کنه


ضدحال یعنی دفترچه تلفنتو گم کنی

ضد حال یعنی اونیکه خیلی دوستش داری رو نتونی ببینی

پسرای امروزی

سلام به دوستای عزیز پسرک . خوب نوبتی هم که باشه نوبت حال دادن به دختر
خانوماست ! پسرای عزیز زیاد به دل نگیرند ... . بذارین یه کم هم اونا خوش باشند ... ! بعداً جبران خواهیم کرد

· پسرای امروزی مثل گوسفند هستند: هر وقت بخوای میتونی کمی بهشون آب بدی و سرشون رو ببری!

· پسرای امروزی مثل زالو هستند: وقتی به پدر و مادرشان میچسبند خونشان را میمکند!

· پسرای امروزی مثل جغد هستند: هر جا پیداشون میشه با خودشون نحسی میارن.

· پسرای امروزی مثل زنبور هستند: 24 ساعته دور گل (یعنی خانومها!) میگردن و صدای وز وزشون همه رو کلافه میکنه!!!

· پسرای امروزی مثل سگ هستند: دیگه گوشت نمیخوان،دنبال استخوان افتادن !!!!!!! (نکته کنکوری!)

· پسرای امروزی مثل الاغ هستند: براحتی سواری میدن تا هر وقت که بخوای...

· پسرای امروزی مثل سوسک هستند: تنها تو جاهای کثیف میتونی پیداشون کنی...

· پسرای امروزی مثل جیر جیرک هستند: شبها رختخوابشون شروع به جیر جیر میکنه....!!!

· پسرای امروزی مثل عنکبوت هستند: هر جا میرن چترشونو باز میکنن!

· پسری امروزی مثل قورباغه هستند: زبانشون از قدشون بلند تره!

· پسرای امروزی مثل کلاغ هستند: خیلی زشتند اما به چیزای قشنگ علاقه زیادی دارند!

· پسرای امروزی مثل خروس هستند: اونقدر سر و صدا میکنند که همه توجهشون جلب بشه...

· پسرای امروزی مثل کفتار هستند: هم نفرت انگیز هستند هم موذی هم منفعت طلب هم ترسو!

ودر آخر...
· پسرای امروزی مثل کرم تینیا ساژیناتا هستند: هیچوقت و در هیچ شرایطی نمیتوانید با انها زندگی مسالمت امیز داشته باشید!!!

معرفی نامه

...همه‌ی ما می‌دانیم و بر این موضوع واقفیم که «دختر وپسر ندارد، مهم این است که بچّه آدم باشد!» پس ما هم با بی طرفی کامل به مقایسه‌ی انواع و اقسام این موجود مهم می‌پردازیم:

1. پیش از دبستان:
دختر و پسر: در این مقطع دختر و پسر فرقی ندارند و بچّه باید سالم باشد. درچنین مقطعی، نوزاد و پس از آن کودک، با اساسی‌ترین و حیاتی‌ترین پرسش‌های زندگی‌اش آشنا می‌شود؛ پرسش‌هایی مانند «بگو مامان» ، «آهان! گفتی بابا درسته عزیزم؟!»،‌ «تو واسه چی اوّل گفتی بابا گل من؟!!‌“ و کم کم پرسش‌هایی مثل «بگو ببینم، مامانو چند تا دوست داری؟»، «بابا رو چی؟ عمّه رو؟! خاله، عمو... دایی... و... ؟!»، «بزرگ شدی می‌خوای چی کاره بشی؟» (حالا بگذریم که این بچّه تمام سعی‌اش را بکار بگیرد، حداکثر شش سال و نیم تمام دارد‌‌‌‌‌ و چه می‌داند اصلا ً بزرگ شدی یعنی تقریبا چقدر شدی؟!)
علایق: ... (عذر می‌خواهم مزاحم می‌شوم ولی اگر شما یادتان هست در شش‌ماهگی به چه چیزی علاقه داشتید ما را هم خبر کنید!)
مشاغل مورد علاقه: ؟!

2.‌ دبستان:
دختر و پسر: در این حالت هم دختر و پسر فرقی ندارد و مهم این است که بچّه... ببخشید کودک با مدرسه ارتباط برقرار کند. در این مقطع کودک با پرسش‌هایی نظیر «مدرسه رو دوست داری؟ چند تا؟»، «خانم معلّم رو چی؟» ، «چند تا بیست گرفتی؟»، «چرا بیست گرفتی؟»‏‏، «چرا چند تا بیست گرفتی؟!!» و... مواجه است.
علایق: مامان و بابا، خانم معلّم، مدرسه، درس، ریاضی( ؟! ).
مشاغل مورد علاقه: خلبانی، پزشکی (یک همچین چیزهایی).

3. دبیرستان:
دختر: در چنین مقطعی، دخترها تبدیل می‌شوند به یک جور «من دیگه بزرگ شده‌ام مکرّر. ترکیبی از عکس، پوستر، کامپیوتر، دکّه‌ی روزنامه‌فروشی، و «یه کمی هم درس بخون». پرسش‌های مهمی که با آن مواجه می‌شوند عبارتست از: «تو چرا اُفت تحصیلی پیدا کردی؟!»، «تو چرا تازگی‌ها این قدر جلوی آیینه‌ای؟!»، «گوشی تلفن کو؟!!»
علایق: آشنایی با انواع و اقسام دوستان، دلتنگی برای انواع و اقسام دوستان(!)، انواع چت روم، CD، گوشی تلفن، موسیقی و...
مشاغل مورد علاقه: بازیگری، نوازندگی و حالا شاید پزشکی!

پسر: ترکیبی از «تو دیگه مرد شدی»، «پسرم بزرگ شده»، «آخه پسر تو کی می‌خوای بزرگ بشی؟»، «پسرم، می‌خوای در آینده‌ی نزدیک بزرگ بشی یا آینده‌ی دور؟!» افه، رو کم کنی، فوتبال، فوتبال، فوتبال، تریپ رفیق‌بازی و معرفت و اینا.
علایق: رفیق، فوتبال، منچستر، یوونتوس، بایرن (البته از سایر تیم‌های از قلم افتاده معذرت!)، ایضا ً موارد بالا.
مشاغل مورد علاقه: بازیگری، خوانندگی، شغل نان و آبدار... همان شغل نان و آبدار.

4. پیش‌دانشگاهی:
دختر و پسر فرقی ندارند، اغلب در این مقطع هر دو گروه شکل اضطراب می‌شوند. یک چیزی در مایه‌های «گنجشکِ نگران ِ آینده و در عین حال عصبی!» همچنین در دو حالت عزیزان حال خود را درک نمی‌کنند: یکی زمانی که درس‌ها زیاد است، وقت هم که کم است، پس دوستان حال عصب دارند؛ دیگر زمانی که درگیرند، چون درس‌ها را مطالعه نموده‌اند ولی می‌ترسند فراموششان شود! ترکیبی از کتاب، جزوه، تست، کنکور، زندگی، درس، درس = همه‌ی بقیه‌ی زندگی و مانند اینها.
علایق: یادگیری روش‌های تست زدن در سه سوت دو سوت و نیم و کمتر، دانشگاه و اینا...
مشاغل مورد علاقه:
دختر: پزشکی، مهندسی، «هر چی قبول بشم»، «وای خدا نکنه قبول نشم!»
پسر: مبارزه با سربازی!، مهندسی، پزشکی و...

5. دانشگاه:
دختر و پسر: ترکیبی از جزوه، «عطر گل‌های بهاری»، «عشقمون کاشکی همین جوری بمونه!» و... پرسش‌های متداول: «عشق یعنی چه؟!!»، «کلاس تشکیل نمی‌شه؟»، «عشق یا ثروت، مسئله کدام است؟»، « ‌(با نازخوانده شود لطفا) فعلا می‌خوام درسمو ادامه بدم (آره دیگه؟!)»
علایق:
دختر: بوفه‌ی دانشکده، ردیف جلوی کلاس، دو در نمودن کلاس و...
پسر: علایق : ایضا ً بوفه ، ردیف آخر کلاس ، ایضا ً دو دَر نمودن کلاس...

مشاغل مورد علاقه:
دختر: شغل پر درآمد، شغل HIGH CLASS و...
پسر: شغل مناسب و پر درآمد... شغل مناسب... شغل.

راهکار های جدید برای تنبل های عزیز!

تنبلهای عزیز توجه فرمائید راهکار های جدید رسید :

.

.1 روزها استراحت کنید تا شبها بتوانید راحت بخوابید.

.

2. در نزدیکی تختتان صندلی راحتی بگذارید،

تا اگر از خواب بیدار شدید، روی آن بنشینید و استراحت کنید.

.

3. خوابیدن به نشستن، نشستن به ایستادن، ایستادن به راه رفتن الویت دارد.

.

4. جایی که می توانید بنشینید چرا می ایستید.

.

5. کار امروز را به فردا موکول کنید و کار فردا را به پس فردا.

.

6. اگر حس کار کردن به شما دست داد، کمی صبر کنید......

اتل، متل، توتوله!

وزارت ارشاد در پاسخ به اعتراض مولفان و ناشران مبنی بر ممیزی شدید و عدم ارائه مجوز نشر به آثارشان، جوابیه‌ای بدین شرح صادر نمود:
شاعران، نویسندگان، ناشران و خوانندگان عزیز؛ متاسفانه جریان خزنده‌ای که سالهاست قصد ترویج ابتذال و فحشا در فرهنگ و ادبیات کشورمان دارد باعث شده کار ممیزی آثار با دقت بیشتری انجام شود. به عنوان مثال به یکی از اشعار مستهجن سالهای اخیر دقت کنید:
اتل، متل، توتوله / گاو حسن چه‌جوره؟
نه شیر داره نه پستون
شیرشو بردن هندستون
یک زن کردی بستون
اسمشو بزار عمقزی / دور کلاش قرمزی
هاچین و واچین / یه پاتو ورچین
شعر فوق بنابه‌دلایل زیر، قابلیت دریافت مجوز چاپ ندارد:
۱- عدم رعایت قواعد ادبی: هر انسان بالغی متوجه این مساله می‌شود که دو کلمه توتوله و چه‌جوره هم‌قافیه نیستند و به همین دلیل کل شعر زیر سوال می‌رود.
۲- ترویج فحشا: واژه توتوله با یک کلمه بسیار زشت هم‌قافیه و هم‌وزن است.
۳- وابستگی به اجانب: گاو حسن خواننده را به یاد فیلم گاو اثر داریوش مهرجویی می‌اندازد و چون مهرجویی از عناصر وابسته و جاسوسان استکبار و صهیونیزم است به نظر می‌رسد که شاعر این شعر نیز با وی همدست می‌باشد.
۴- بدآموزی: کلمه پستون مصداق کامل بدآموزی بوده و باعث باز شدن چشم و گوش کودکان و نیز تحریک احساسات و عواطف و باقی چیزهای ملت همیشه در صحنه می‌شود.
۵- نشر اکاذیب: شاعر می‌گوید گاو حسن شیر ندارد در حالیکه در بیت بعدی از صادرات شیر این گاو به هندوستان حرف می‌زند. گاوی که شیر ندارد چگونه شیرش را به هندوستان صادر می‌کنند؟
۶- بی‌توجهی به منافع ملی: هندوستان در پرونده هسته‌ای کشورمان بارها نامردی کرده است. بنابراین شاعر موظف است به جای صادرات شیر به هندوستان، آن را به برادرانمان در ونزوئلا، فلسطین و لبنان تقدیم کند.
۷- اقدام علیه امنیت ملی: ستاندن یک زن کردی و گذاشتن یک اسم ترکی روی آن (عمقزی)، باعث تحریک قومیتها و اخلال در امنیت ملی می‌شود.
۸- تشویق به بی‌حجابی: گذاشتن کلاه آن هم با رنگ قرمز بر روی سر در حالیکه چادر تنها نوع حجاب محسوب می‌شود، مصداق ترویج بدحجابی است.
علیرغم تمامی ایرادات وارده، از آنجاییکه دغدغه اصلی ما آزادی بیان و اندیشه است لذا تصمیم گرفتیم مجوز نشر شعر مذکور را با تغییراتی اندک! صادر کنیم:
اتل، متل، زباله / گاو قلی باحاله!
هم شیر داره هم آستین
شیرشو بردن فلسطین
بگیر یک زن راستین
اسمشو بزار حکیمه / چادرشم ضخیمه
هاچین و واچین / یه پاتو ورچین!
همچنین به اطلاع شاعران و مولفان عزیز می‌رساند که با دریافت مبلغی مختصر، آثار شما را قابل چاپ می‌نماییم.
با تشکر